وقتی یه بیماری ویژه و کمیاب مثل اکستروفی مثانه داشته
باشی، یه بیماری که مستقیماً با اندام ادراری و تناسلی ات سر و کار داره، علاوه بر این که خوشت نمیاد در موردش
صحبت کنی، احتمالاً اینم هست که با خودت تصور می کنی باید فکر داشتن یه رابطه ی
جدی و داشتن همسر رو از سرت بیرون کنی! جالبه بدونین که همه همین نظر رو ندارن.
متنی که خواهید
خوند ترجمه ای است از تالار گفتگویی ( فروم ) در سایت اکستروفی مثانه انگلستان.
برای دیدنش اینجا رو کلیک کنید.
اینطور بهتون بگم که علی رغم تفاوت هایی که ارزش های جامعه
ما با کشورهایی مثل
انگلستان، ایالات متحده یا استرالیا داره، اما تشابهات فراوانی
هم در نوع نگاه بیمار به یک مسأله
میشه پیدا کرد.
در ترجمه سعی کردم جاهای مهم رو عنوان کنم. بقیه اش به نظرم
مهم نیومد و از خیرش گذشتم.
//
متیو:
سلام. اسم من متیو هستش و اهل استرالیا هستم و 22 سالمه.
من اکستروفی مثانه دارم. اکستروفی مثانه ام
کلاسیک بوده و من الآن هرچهار ساعت از سوند استفاده می کنم. این برام ساده نیست که
هیچ دوست دختری ندارم
و تصور نمی کنم به خاطر شرایطم هیچگاه داشته باشم. دکتر ها
بهم گفتن که در صورت ازدواج و
خواستن بچه باید از روش IVF استفاده کنم،
اما اصلاً فکر نمی کنم این اتفاق هیچگاه رخ بده.
جی.سی.ای_یو کِی:
سلام متیو.
من در اواخر دهه ی 30 هستم و اکستروفی مثانه داشتم. برخلاف
تو از سوند
استفاده نمی کنم، به جای اون از انحراف مجرای ادراری ( یا به احتمال
زیاد، یک
یوتروسیگمویدوستومی ) استفاده کردم.
فقط میخواستم بگم که وقتی نوجون بودم و در اوایل دهه بیست
زندگی ام بودم،
تقریباً قبول کرده بودم که هیچگاه دوست دختری نداشته و در نتیجه
ازدواج و بچه ای
هم در کار نخواهد بود. اما اتفاق افتاد، من هردو رو با هم بدست
آوردم، با یه دختری
آشنا شدم که الآن همسرمه.
ما بچه نداریم اما دنبالش هستیم. موفقیت به هیچ وجه تضمین
شده نیست
اما میخوایم که ادامه بدیم.
من میدونم تجربه ی هرکس متفاوته. و همیشه ساده نیست که حس
خوبی نسبت
به خودت داشته باشی وقتی
شرایطتت اینطوریه. اما اگر دختر مناسبی پیدا بشه
همه چیز درست میشه.
صبور باش و خواهشاً فکر اینو نکن که هرگز هیچ کس رو پیدا
نخواهی کرد. من
میدونم که الآن، با توجه به جایگاهم، این حرفا رو زدن واسم ساده اس
اما بهت قول
میدم. زمانی که حدود 14 سالم بود، تقریباً قبول کرده بودم که باید
بقیه عمرم رو مجرد
بمونم. حتی علی الظاهر، نسبت به این مسأله حس خوبی هم داشتم. کی
میدونه
چی پیش میاد ...
به هرحال، ما همه متفاوتیم، اما فقط میخواستم تجربه خودمو
برات بگم. تازه چند ماه
پیش بود که کشف کردم اشخاصی بجز من هم اکستروفی دارند.
من
حتی نمیدونستم بهش میگن اکستروفی مثانه!
ووشی:
مت! من 21 سالمه و در بریتانیا زندگی می کنم. من هم الآن
هیچ دوست دختری
ندارم و در آینده نزدیک بهش فکر نمی کنم. نه به خاطر شرایطم، بلکه
با انتخاب
شخصی ام.
اما میدونم که یه نفر رو پیدا خواهم کرد و اطمینان میدم تو
هم پیدا خواهی کرد. حس
بدی برای همه ی ما رخ میده همونطور که جی.سی.ای_یو کی گفتش، به خصوص
وقتی شرایطت مثل الآنه.
برای مردم درک کردن سخته و وحشت میکنن و ناراحت میشن، اما
ایمان دارم که تو
یه نفر رو پیدا خواهی کرد که شرایطت رو درک کنه و این مسائل رو
برای تو پایان یافته خواهند دید.
مارک:
سلام به همه. من 36 سالمه. این همه منفی بافی واسه چیه؟
من اکستروفی مثانه داشتم و تعداد زیادی جراحی تا 18 سالگی
ام انجام دادم که در
حجیم تر کردن مثانه
به اوج خودش رسید. قبل از این اُرُستومی داشتم.
من ازدواج کردم و تعدادی دوست دختر داشتم و اونا هرگز منو
به خاطر زخم هام یا
نتیجه جراحی ام ترکم نکردن. در واقع باید اذعان کنم بیشتر
دخترا رو من رها کردم!
اگه این چیزا رو به دوست دخترت یا به زنی که ازش خوشت میاد
توضیح بدی، خُب
اونا واقعیات رو میدونن و میتونن با آگاهی و درست تصمیم بگیرن.
اگه نتونن باهاش کنار بیان بی خیالش میشن. اگه سوالی داشتن
بهشون فرصت
پرسیدن بده.
چرا فکر میکنی زن ها/دخترا از تو خوششون نخواهد اومد؟
بیشترشون به تو به عنوان
یه انسان کامل علاقه دارن. به شخصیتت، چطور باهاشون رفتار
می کنی و اینکه با
هم اوقات خوبی رو سپری کنین.
بیشترشون میتونن از زخم ها و خیلی مشکلاتی که پیش میاد
بگذرن. اگه نتونن، این
مشکل اوناس نه تو. یه نفر برای هرکسی در دنیا وجود داره.
جی.سی.ای_یو کی:
سلام مارک. چیزی گفتی درسته و حق با توئه. اما هیچ دو نفری
مثل هم نیستن،
مردم به صورت های مختف به بعضی چیزا رسیدگی میکنن یا نمیکنن که
بستگی به
تجربه هاشون داره.
فردی خجالتی که اکستروفی هم داره، و تحت شرایط محیطی طبیعی
هم بیرون
نمیره شرایطی سخت تر از کسی داره که به طور طبیعی عضو یه گروه دوستیه.
این خیلی عالیه که تو تجربه های فوق العاده ای داشتی و
خبرای خوبیه برای کسی
که اکستروفی داره. من حدس می زنم که چیزایی بیشتر از جنبه
های اپیسپادیاس
هم هست که روی یه رابطه تأثیر میذاره. جنبه های روانی اش مهم نیست
اما جنبه
های فیزیکی اش میتونه در ابتدای کار مشکل ساز بشه.
اما همه ی این ها قابل برطرف شدن است. و قسمت مهم رابطه ها
درباره ی این
چیزا نیست. بنابراین باهات موافقم که گفتی که مشکلی با شخص مناسب
وجود
نداره.
فاطمه بهالدا:
من فاطمه هستم، 26 سالمه. هر پدر و مادری که درباره ی
دخترشون نگرانن، مردد
نباشید و به دخترون
توجه کنین.
من اکستروفی مثانه داشتم و صادقانه بگم آخرین جراحی ام سال 1995 بود و از اون
به بعد من مثل بقیه ای که اکستروفی مثانه ندارند خوبم. .. میتونم سرکار برم و همه
کاری انجام بدم. الآن خونه دارم، و با شوهرم چند سال پیش آشنا شدم و الآن دو تا
پسر بچه و یه دختر خوشگل
داریم. بنابراین به همه ی پدرا و مادرایی که در مورد
دختراشون نگرانن، نگران
نباشین! من بهتون تضمین میدم اونا با یکی آشنا میشن و
بچه دار خواهند شد. فقط به
خودتون ایمان داشته باشین و در کنار دخترتون باشین.
ایموجن یانگ:
سلام متیو.
هیچ دلیلی وجود نداره که بخوای برای یه رابطه و پدر شدنت نگران باشی اونم فقط
به
خاطر اکستروفی مثانه.
امیدت رو از دست نده قبل از اینکه شروع کرده باشی. من به اندازه کافی خوشبخت
بودم که رابطه عاشقانه ی بسیار زیبایی رو با یه نفر داشته باشم در حالی که
اکستروفی و اپیسپادیاس هم داشتم و خیلی هم از تو بزرگتر نبودم. حساسیت و
فهمیدن
تجربیاتی که برات پیش میاد میتونه اینو بهت بگه که تو چیزایی برای پیشنهاد داری که
خیلی ها ندارن ...
//
خُب ... ملاحظه کردین. امیدوارم دوستان غربی مون راضی باشن. مطمئنم بدشون
نمیاد که نظراتشون رو اشخاص دیگه بخونن وگرنه عمومی اش نمی کردن.
اما؛ فارغ از تفاوت ها و شباهت ها که نمیخوام در موردش صحبت کنم و همتون
میدونین؛ به نظرم این چند خط کامنت ها که با حرف دل خیلی از بچه های
اکستروفی
مثانه و توسط متیو شروع میشه؛ میتونه آموزنده باشه واسمون.
اینکه دنیامون رو کوچیک نکنیم. در این دنیا بیشا ز 7 میلیارد انسان زندگی می
کنه و
بسیار وسیعه! به نظرم نباید عجله کرد و با کمی صبر و حوصله منتظر فرصت مناسب
و آدم مناسب شد و بیهوده فکر و ذهن رو مشغول نکرد و وحشتناک ترین کار ممکن
یعنی
ناامیدی رو از سر بیرون کرد.
بازم در این مورد خواهم نوشت... منتظر کامنت هاتون هستم.
پاورقی بی ربط 1: اینطور که پیداست یه خرده توو برنامه نویسی بلاگفا تغییر ایجاد کردنن که باعث
شده فونت و اندازه ای که استفاده می کردم کمی تو هم بشه. از این بعد
درستش میکنم. حالا با هر تغییری که ممکنه بهتر بشه ... دیگه یادداشت های قبلی رو عذر خواهی میکنم. خیلی زیادن!!!
دوستان بلاگفایی که تجربه فونت و اندازه زیبا رو دارن حتماً کمک کنن!
پیشنهاد در این زمینه پذیرفته میشه.
پاورقی بی ربط 2: برنامه ای برای تنظیم نور مانیتور در شب رو برای دانلود گذاشتم.
اگه زیاد با کامپیوتر کار می کنید و وبگردی می کنین چیز خوبیه. برای وقت فیلم دیدن ببندینش!
برای دانلود اینجا رو کلیک کنید.
خداوند حافظ و راهنمای ما باشد.